برنده اتاق فرار
این نکاتی که گفته شد، اگر رعایت بشه قطعاااااا شما برنده اون اتاق فرار هستید. حالا بعضی از اتاق های فرار سخت تره و درصد پیروزی تو اون اتاق ها خیلی پایینه و شما مقصر نیستید. ولی این نکات رو رعایت کنید و اینو بدونید که اگه انجامشون بدید میتونید حتی در اولین تجربهی اتاق فرار هم میتونید موفق بشید. چرا انقدر جدی گرفتیم؟
زمانی که ی بازی با مهارت انجام میشه شما میگید خب مهارتش رو نداشتم یا مهارتم کمتر بوده اما وقتی که بحث اتاق فرار و هوش میاد وسط دیگه با تمام وجود میخواید ثابت کنید که شما مشکلی ندارید و قطعا هوش بالایی دارید. پس خوندن و انجام این نکات به هیچ وجه یادتون نره.
برای اینکه توی اتاق فرار موفق بشید، بهتره یک تیم خیلی خوب تشکیل بدید و معماهای داخل اتاق فرار رو بین اعضای تیم تقسیم کنید. اینجوری واسه انجام معماها وقت کم نمیارید و با خیال راحت میتونید رو معماها تمرکز کنید و حلشون کنید. سعی کنید افرادی رو برای تیمتون انتخاب کنید که خونسرد و با تمرکز بالا هستن. بهتره برای تیمتون همیشه یه سرپرست هم انتخاب کنید که کارها رو مدیریت کنه تا بتونید نتایج بهتری بگیرید. از همه اینا مهمتر، باید تیم خودتون رو براساس سناریو اتاق فرار بچینین، مثلا اتاق رویا که از نوع اتاق فرار هیجانی هست، نیاز به فعالیت بدنی بالا داره پس باید حداقل دو نفر از اعضای گروه آمادگی بدنی متوسط رو به بالا داشته باشن. حالا اینکه مراحل چی هست و چجوریه رو باید خودتون بیاید و ببینید.
مهمترین چیزی که باید دربارهی اتاق فرار بدونید اینه که پاسخ معماها اغلب تو همون اتاق فرار قابل کشفه. پس باید چیکار کنیم؟ باید اتاق فرار رو با دقت بگردیم. واسه موفق شدن تو اتاق فرار باید کمی روحیه کارآگاهی داشته باشین (اصن فکر کنید پوآرو یا حتی کارآگاه مرداک هستید) و تو اتاق فرارتون راه حل معماها رو پیدا کنین و چیزای جدید کشف کنین. وقتی در اتاق فرار چیزی کشف میکنین بهتره فوراً با اعضای تیم به اشتراک بگذارید یا با صدای بلند اعلام کنین و با هم همفکری داشته باشید تا هم در وقت صرفهجویی بشه هم بتونین به نتیجهی بهتری برسین.
هرچیزی که تو اتاق فرار پیدا کردین رو نظم بهش بدید و سعی کنین سر در بیارین که چیزایی پیدا کردین و برای کدوم معما هستن. حواستون باشه اکثر چیزایی که تو اتاق فرار پیدا میکنین به یه دردی میخورن و خلاصه واسه حل یه معما استفاده میشن. البته یادتون نره بعضی چیزا واسه گمراه کردنتون تو مسیر بازی قرار میگیرن دقیقا مثل ی جایی از قتل مرموز که نمیگیم کجاشه. بهترین کار اینه که حواستون به همهی چیزایی که تو اتاق فرار پیدا میکنین باشه تا وقت حل کردن معما، درگیر این نباشین که چی کجا بود.
خیلی از گروهها هستن که سادهترین معماها رو به پیچیدهترین شکل میخوان حل کنن. حالا اتاق فرار شاید سخت باشه اما دیگه انقدرم پیچیدش نکنین. بهتره واسه حل معماها به سراغ راه حلهای سادهتر برید. خیلی وقتا جواب معماها انقدر ساده هستن که باورتون نمیشه. از طرفی دقت داشته باشین که واسه حل معماها، نیازی به دانش یا علم خاصی نیست، همین که یکم روحیه کارآگاهی داشته باشین واسه اتاق فرار کافیه! این جمله آخر همونیه که همیشه گفتیم. میزان تحصیلات هیچ ربطی به حل معماهای اتاق فرار نداره.
سعی کنین الگوهای اتاق فرار رو مطابقت بدین و ارتباط بین اشیا و معماها رو پیدا کنین. به رنگها و نمادها هم حتما توجه کنین چون گاهی یه راهنمایی یا نشونه برای حل معما هستن. اگر بتونین الگوها رو پیدا کنین و کشف کنین که کدوم نشونه یا اشیا به کدوم معما ربط داره، حل معماها واستون راحتتر میشه. پس سعی کنین یه ارتباطی بین الگوها و آیتمها پیدا کنین. اوه اوه این داستان رو تو تسخیر که از نوع اتاق فرار ترسناک هست، میتونید به چشم ببینید. جایی که تمام تصاویر روی دیوار به حل معما مربوط میشه و باید راز گم شدن ی دختر بچه به اسم نلی رو پیدا کنین.
وقتی گیم مستر اتاق فرار صحبت میکنه باید خوب به حرفاش دقت کنین
گیم مستر اتاق فرار در واقع متخصص بازیهای اتاق فرار هست که راهنماییهاش خیلی میتونه به دردتون بخوره. از توی راهنماییهایی که در اختیارتون قرار میگیره میتونید دنبال سرنخ بگردید و مطمئن باشید که پیدا کردن سرنخ از حرفهای راهنما، تو حل معما کمک میکنه. پس همیشه باید به راهنماییهای متخصص و گیم مستر اتاق فرار اعتماد بشه و سعی کنین یه راهی واسه حل معما پیدا کنین.
تماشاگر نباشین
تو تیمتون فعال باشین. پس یا برین دنبال سر نخ یا برین دنبال حل معما یا تو حل معما به بقیه کمک کنین. تماشاگر نباشین و سعی کنین یه گوشهی کار رو بگیرین که زودتر از اتاق فرار با موفقیت بیرون بیاین. از طرف دیگه هرچی بیشتر فعال باشین و تو حل معماها نقش داشته باشین، بیشتر بهتون خوش میگذره و از تجربهی اتاق فرارتون بیشتر لذت میبرید. تو اتاق روانی که خیلی هم پرطرفداره ی جاهایی باید به هم کمک کنید که بتونید اون مرحله رو رد کنین یا معما توسط شما حل بشه. پس توا اتاق فرار ی دست صدا نداره.
اتاقهای فرار گاهی خیلی سختن و شاید گروههایی که برای اولین بار میان به اتاق فرار، نتونن با موفقیت از اون خارج بشن و برنده اتاق فرار باشن. یه بخشی از موفقیت در اتاق فرار به تجربهی گروه و اعضای گروه برمیگرده. ما تو این مقاله این نکات جالب رو به عنوان راهنمایی در اختیارتون قرار دادیم تا یاد بگیرید در اولین تجربه یا حتی در اتاقهای فرار خیلی سخت چطور خودتون رو نجات بدید و موفق بیرون بیاید.
منبع: مجموعه اتاق های فرار انیگما
برای انتخاب ی بازی خوب کلی باید مشورت کنید و از تجربه بقیه استفاده کنید، چه برسه به اینکه این بازی تخصصی تر و معمایی باشه. حالا برای انتخاب ی اتاق فرار خوب باید چیکار کرد:
اینجا برای شما 10تا از موارد مهم که باید رعایت کنین رو آوردیم تا هم از بازی اتاق فرار راضی باشید هم بهتون کلی خوش بگذره.
10 دلیل انتخاب اتاق فرار مناسب رو باهم ببینیم:
حتما قبل از رزرو اتاق فرار، به محلی که اتاق فرار مورد نظرتون قرار داره دقت کنین. منطقه قرار گرفتن اتاق فرار به یک دلیل خیلی مهمه و این دلیل دسترسی خودتون و اعضای تیمتون به محل بازی اتاق فرار هستش که باید بتونین در وهله اول بهش برسین!! به نکاتی مثل جای پارک ماشین، دسترسی پیاده، امکانات اطراف اتاق فرار مثل کافه، رستوران و موارد دیگه هم حتما توجه کنین. این دلیل یکی از مهمترین دلایل ما برای قرار گرفتن تو برج میلاد بوده و اتاق فرار انیگما تمامی این شرایط رو داره.
قیمت اتاق فرار رو حتما قبل از رزروش بپرسین و مطمئن بشین که هزینه اعلام شده برای بلیطه یا قراره باز هم از شما پول اضافی بگیرن؟ هیچ کس دلش نمیخواد بعد از یه بازی طولانی و کلی هیجان، ورشکسته بشه! با توجه به بودجتون انتخاب کنین.
سبک داستانی اتاق فرارتون رو از قبل مشخص کنین تا غافلگیر نشین. شاید تو تیم تون یکی دو تا بچه باشه یا حتی بزرگترهاتون روحیه لطیفی داشته باشن و به هر حال ممکنه سبک ترسناک براشون مناسب نباشه! از هم تیمیهاتون بپرسین که چه جور داستانی براشون جذابه. میتونین به سراغ موضوعات مختلف برین. مثل: معمایی، کمدی، جنایی، اکشن و ...
بعد از انتخاب موضوع، سطح سختی بازی و معماها هم خیلی مهمه که باید انتخابش کنین. اگه به این نکته توجه نکنین، ممکنه اصلا نتونین هیچ معمایی رو حل کنین و کل برنامهتون خراب بشه. اتاقهای فرار همشون سطح سختی مشخصی دارن که باید قبل رزرو از مسئولش بپرسین. بعنوان مثال بازی تسخیر در اتاق فرار برج میلاد بالاترین سطح سختی معما رو داره و اگر تازه کار هستید برید اتاق قتل مرموز و بعدا با تسخیر خودتون رو ب چالش بکشید.
قبل از این که به یه اتاق فرار ناشناس و موردی که نمیشناسین اعتماد کنین، بد نیست نظرات و امتیازاتش رو بررسی کنین. شما از بین این نظرات میتونین اطلاعات زیادی درباره کیفیت محیط، استاندارد بودن معماها، نوع برخورد پرسنل با مشتریانشون و خیلی موارد دیگه به دست بیارین. هیچ کس مدیر یا راهنمای بداخلاق دوست نداره!
خیلی وقتها همین موضوع کوچیک میتونه برنامه شما رو کلا خراب کنه. اگه قبل از رزرو به تعداد اعضای مجاز برای یه تیم اتاق فرار توجه نکنین، ممکنه مجبور بشین یکی دو نفر از افرادتون رو از لیست خط بزنید که باعث ناراحتی اون افراد بشه و اگر بذاریم همگی برید داخل کیفیت اون بازی خیلی میاد پایین چون فضا برای افراد گروه شما کم میشه.
یه نکته خیلی مهم هم هست که خیلی وقتا بهش توجه نمیشه و اونم اینه، مدت زمانی که طول میکشه یک دور اتاق فرار تموم بشه چقدره؟! شاید تو ذهن شما بازی 1 ساعته باشه و برای همین مدت زمان هم برنامه ریزی کرده باشین ولی بعدا بفهمین که زمان بیشتری لازم دارین تا هم گروهیاتون رو جم کنید و توضیح بازی رو توسط گیم مستر بشنون و وارد بازی بشید!
این نکته رو خیلیها نمیدونن و شاید گیر تله بیوفتن! بعضی از اتاق فرارها تیمهاشون عمومیه و قانونشون این جوریه که اگه تعداد افراد شرکت کننده به حد نصاب نرسه، با افراد دیگهای که شما نمیشناسین ادغامتون میکنن تا تیم کامل بشه. اگه از این موضوع اطلاع نداشته باشین، حس خیلی بدی داره! یک سری دیگه هم اتاق فرار خصوصی داریم که براشون فرقی نداره شما چند نفرین و فقط باید بیشتر از حد نصاب تیم نباشین. اما خوبیه اتاق فرار انیگما اینه که شما رو با بقیه گروه ها نمیفرسته داخل بازی یا اجازه تیم سازی با غریبه رو به شما نمیده و این فقط برای امنیت و راحتی شماست که از اتفاقات ناخوشایند داخل اتاق فرار یا بعد از بازی جلوگیری کنیم.
یک نکته خیلی ظریف برای انتخاب اتاق فرار هست و اون هم نوع بازیها و معماهای اتاق فرار و شرایط مورد نیاز برای حل کردنشونه! بعضی جاها ممکنه به زور بازو یا بلند کردن وسایل سنگین نیاز داشته باشین و بودن یک ورزشکار یا مرد قوی توی تیمتون لازم باشه. همیشه همه معماها فکری نیستن. دقیقا مثل اتاق رویا که کاملا فانتزی و هیجانیه و باید دو نفر با آمادگی بدنی بالا با خودتون ببرید تا کم نیارید.
مهمترین کسی که توی کل مدت زمان بازی کنار شماست، گیم مستر اتاق فرار هست، پس خیلی مهمه که این آدم از نظر اخلاقی بتونه با شما ارتباط مثبتی برقرار کنه و درست راهنماییتون کنه وگرنه هیچ وقت نمیتونین بازی رو تموم کنین. برای این مورد هم خیالتون راحت باشه چون ما با تمام انرژی میایم اتاق فرار انیگما تا بهترین لحظه رو برای شما بوجود بیاریم.
شما تا حالا تجربه بازی اتاق فرار رو داشتین؟ به نظرتون نکات مهم انتخاب یک اتاق فرار مناسب چیه و چه نکتههای دیگهای رو باید قبل از رزرو رعایت کرد؟ برای ما از تجربتون بنویسین تا اطلاعاتمون بیشتر بشه.
انتخاب یک اتاق فرار مناسب برای اولین بار میتونه سخت و گیج کننده باشه. واضحه که شما دلتون نمیخواد جای اشتباهی رو انتخاب کنین و پولتون هدر بره. پس باید کلی سوال مختلف تو ذهنتون باشه که باید چطوری اتاق فرار درست و مناسب رو انتخاب کنین؟ توی این مطلب میخوایم به شما کمک کنیم که بتونین به جواب سوالاتون برسین و تجربه خوبی از این بازی داشته باشین. پس نکات مهم انتخاب یک اتاق فرار مناسب با شرایط خودتون رو با ما بخونین.
بیاین با هم دیگه بریم و نکات مهم انتخاب یک اتاق فرار مناسب رو بخونیم تا ببینیم چه چیزایی هستن که باید بهشون توجه کرد و باید حتما از قبل دربارهشون اطلاعات داشت. نکتههای ما مثل همیشه خوب و کاربردی هستن! پس با ما بمونین.
منبع: مجموعه اتاق فرار انیگما
جسورانهترین فرارهای تاریخ جهان
وقتی حرف از شجاعت و جسور بودن میزنیم، همه شما میاید و میگید: «من آدم خیلی شجاعیم!» ولی باید بگم نخیر نیستین. این جنایتکارهای ترسناکی که تونستن از مخوفترین زندانهای دنیا فرار کنن خیلی جسورن. البته شاید شما هم جسور باشین ولی بیاین قبول کنیم این جسورانهترین فرارهای تاریخ جهان واقعا عجیبن. داستانشون رو پایین دنبال کنین:
1. کولدیتز (Colditz)
معروفترین فرار تاریخ مربوط به پت رید (Pat Reid) و ایری نیو (Airey Neave) از زندان کولدیتزه که مخصوصا فرار نیو به قدری جسورانه بوده که به بخشی از فولکلور فرار از زندان دنیا تبدیل شده. تا امروز افراد زیادی تلاش کردن از این زندان فرار کنن که فقط 15 نفرشون موفق شدن.
داستان رید از این قرار بوده که به کمک چند نفر میلههای پنجره آشپزخونه زندان رو بریدن و از سقف بیرون رفتن. بعد از حیاط بیرونی رد شدن و از خندق به پارک رسیدن. فرار نیو هم اینطور بوده که موفق شده با لباس ارتش آلمان به راحتی از در زندان بیرون بره.
یکی دیگه از داستانهای خیلی جالب، مربوط به بیل گلدفینچ (Bill Goldfinch) و جک بست (Jack Best) که یکی از خلاقانهترین ایدهها رو استفاده کردن. اونا تونستن تکههای چوب و فولاد رو جمع کنن و سعی کردن گلایدر بسازن. با این که به پیشرفت خوبی هم رسیده بودن، اما قبل از فرار، خود اردوگاهشون توسط نیروهای متفقین نجات پیدا میکنه. عجب شانسی!
فرار از میله های زندان چقدر ما رو یاد اتاق فرار روانی میندازه. وقتی چشماتو باز میکنی و میبینی تو زندان ی قاتل روانی اسیر شدی در صورتی که دیشب رو تخت اتاقت تو هتل اچ اچ هلمز خوابیده بودی. الان فقط 60دقیقه فرصت داری تا راه فرار رو پیدا کنی و تنها شانسی که آوردی اینه تو با دوستات زندانی شدی پس میتونی از کمک اونا هم استفاده کنی ولی وای به اون روزی که دکتر اچ اچ هلمز شما رو بگیره و نتونید فرار کنید.هرچقدر هم که ما بگیم کمه و خودت باید تو اون شرایط قرار بگیری پس اتاق فرار ترسناک رو با روانی تجربه کن.
بله اسم این یکی همون فرار بزرگ هستش که اینقدر معروف بوده که در نهایت ازش فیلم هم ساختن! تو ژانویه 1943، راجر بوشل (Roger Bushell) نقشهای رو برای فرار بزرگ از اردوگاه رهبری میکنه و با کندن سه تونل عمیق با اسم رمز «تام»، «دیک» و «هری» موفق میشه 70 نفر رو فراری بده. این تونلها در مدت تقریبا 5 ماه حفر شده بودن.
اسم زندان آلکاتراز رو تقریبا همه ما شنیدیم، حتی اگه خودمون هم خلافکار نباشیم، باز هم این اسم برامون آشناست! با این که این زندان یکی از امنترین و محافظت شدهترین زندانهای آمریکا به حساب میاد، موریس (Morris) و برادران آلوین (Alvin brothers) موفق شدن از طریق یک دریچه هوای کوچیک از این زندان فرار کنن.
با این که رسما هیچ کسی تا به حال از آلکاتراز فرار نکرده، ولی هنوز هم باور عمومی اینه که این افراد تنها سه نفری بودن که موفق شدن. البته مقامات زندان فکر میکنن که اونا توی دریا غرق شدن؛ اما، مردم میگن اونا تونستن به ساحل برسن. از کجا معلوم؟!
چیزی که داستان پایت رو سینمایی میکنه اینه که تونسته به کمک یک هلیکوپتر فرار کنه و نه یک بار بلکه دو بار این کار رو انجام داده! پایت تونسته دو بار از زندانهای امنیتی فرانسه فرار کنه. اون با ارتباطاتی که داشته از چهار مرد نقابدار خواسته که با هلیکوپتر بدزدنش و همین طور به سه نفر دیگه هم کمک کرده فرار کنن. در واقع اون یک افسانه مطلقه.
این فرار تاریخی بیشتر شبیه یک شورش جمعی به رهبری بابی استوری (Bobby Storey) و گری کلی (Garry Kelly) بوده. برخلاف بقیه فرارهایی که همیشه زندانیها سعی میکردن تا حد ممکن بی سر و صدا باشه، این ماجرای فرار ماز پر از اکشن و درام بوده. سال 1983، حدود 38 زندانی موفق میشن از یکی از امنترین زندانهای اروپا فرار کنن. این زندانیها که تونسته بودن برای خودشون اسلحههای قاچاق شده به داخل زندان رو تهیه کنن، شورش میکنن و یک نگهبان رو هم میکشن و چند نفر دیگه رو هم زخمی میکنن و بعد با ون در حال تحویل غذا فرار میکنن. خیلی دراماتیک بود!
همه ما کلی فیلم جذاب و اکشن دیدیم که داخلش کلی جنایتکار ترسناک و مخوف دارن تلاش میکنن که از زندان فرار کنن. معمولا که موفق میشن چون فیلمه دیگه، نه؟! ولی خب جالبه بدونین همش هم فیلم نیست. کلی آدم شرور و بدجنس از قدیم تا حالا تونستن از زندان فرار کنن. الان ترسناک شد! بعضیهاشون حتی به قدری عجیب بودن که شما فقط داستانهاشون رو میشنوین یا فیلمهاشون رو میبینین اما خیلی وقتا هم شده که شما تو اتاق فرار بجای این بازیگرا بودید و باید توی زمان مشخص از ی محلی فرار میکردید. خیلی از اتاق های فرار از این داستانها الهام گرفتن یا کلا اسکیپ روم رو از روی این داستانهای فرار ساختن. اینجا میخوایم 5 مورد از جسورانهترین فرارهای تاریخ جهان رو براتون تعریف کنیم که ببینین چقدر واقعی بوده.
نظر شما درباره معروف ترین فرارهای تاریخ جهان چیه؟ اگر تو بودی میتونستی فرار کنی؟
منبع: مجموعه اتاق های فرار انیگما
یکی از برجستهترین قاتلان زنجیرهای دنیا، آناتولی انوپرینکو است. نام مستعار وی «جانوری از اوکراین» است. این قاتل کثیف اوکراینی به 52 قتل اعتراف کرده و در نهایت در سال 1996 توسط پلیس دستگیر شد. در هنگام دستگیری وی بیش از 100 نوع از انواع سلاحهای سرد و گرم از محل سکونت آن کشف شد.
جالب است بدانید که علی رغم قتلهای متعدد، وی به اعدام محکوم نشده و در سال 2013 و هنگامی که در حبس ابد بود، در زندان فوت شد. از جمله بدترین جنایات او میتوان به قتل یک خانواده 10 نفره با 8 کودک، قتل 5 نفر در یک روز درون یک ماشین، قتل دو دختر 8 و 7 ساله با تبر و قتل یک خانواده 3 نفره به قصد سرقت اشاره کرد. در بسیاری از موارد آناتولی جنازههای مقتولین را به آتش میکشید. وی یکی از خونسرد و بی رحمترین قاتلان شرق اروپا بوده و متولد 25 جولای 1952 در روستایی در استان ژیتومر به دنیا آمد که در آن زمان تحت حکومت شوری بود.
دومین قاتل معروف جهان نیز از دیار روسیه است. آندره چیکاتیلو که با اسامی مستعار قصاب روستوف یا چاکدهنده روستوف نیز معروف است، بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ در روسیه، اوکراین، ازبکستان اتحادیه جماهیر شوروی دست به جنایاتی شدید زده است.
وی متهم به جرمهایی وحشتناک از جمله قتل، تجاوز، مثله کردن و قطع عضو است. آندره به بیش از 56 فقره قتل اعتراف کرده و در بین قربانیان آن دست کم 52 کودک و زن دیده میشوند. وی به طور قطعی به 53 فقره قتل محکوم شد. وی در ابتدا معلم یک مدرسه بود که به دلیل انجام برخی حرکات غیر اخلاقی با دانش آموزان اخراج شد. بعد از آن بود که قتلهای زنجیرهای وی آغاز شده و دو قتل نخست آن شامل دو دختر 9 و 17 ساله میشدند. وی پس از دستگیری ادعا کرده بود که خون مقتولان را میچشیده است!
جالبه بدونید تو اتاق فرار برج میلاد مشابه این سناریو رو داریم که شما زندانی پیرزن و پیرمرد دیوونه هستین و ….
ابوالقاسم جبار خطرناکترین قاتل افغان، شکارهای خود را عمدتاً از بین مردان و پسران انتخاب میکرد. در حین دستگیری وی مشکوک به قتل عام 300 مرد و پسر بود؛ در بخش جنایات علیه بشر، وی دست کم از نیروهای تروریستی طالبان ندارد. متاسفانه دولت وقت افغانستان پیش از دستگیری ابوالقاسم جبار، دو نفر را به جرم قتلهایی که وی انجام داده بود اعدام کرد.
وی در سال 1970 دستگیر شده و به بسیاری از قتلها اعتراف کرد. خوشبختانه این قاتل زنجیرهای به مانند برخی دیگر از همکاران خود به حبس ابد محکوم نشده و تنها یک سال را در زندان سپری کرد. ابوالقاسم جبار در سال 1971 با طناب دار اعدام شد.
این بار به سراغ یک قاتل سریالی از دیار چین میرویم؛ یانگ زینهای بیشترین قتل را بین قاتلان زنجیرهای چین و اطراف آن انجام داده و از این رو لقب پُر کارترین قاتل زنجیرهای این کشور را به خود اختصاص داده است. وی متهم به 65 فقره قتل و بیش از 23 تجاوز متهم شده است که بین سالهای 1999 تا 2003 صورت گرفت. وی در شب هنگام وارد منازل شده و قتلها را با سلاحهای سرد نظیر تبر و چکش به انجام میرساند.
با وجود اعتراف وی به 65 قتل، پلیس موفق به ردیابی یانگ زینهای در 67 قتل شده بود. وی که در سال 2003 دستگیر و در سال 2004 اعدام شد، در اعترافات خود گفت: هر چه انسانهای بیشتری را به قتل میرساند، تمایل بیشتری برای کشتار مردم به دست میآورد. وی یک فرد جامعه ستیز بوده و به نظر میرسد که مانند قاتل افغان کمی دیر دستگیر شده بود.
کامپاتیمار شانکاریا یک قاتل سریالی هندی بود که پلیس رابطه آن با بیش از 70 قتل را پیدا کرده بود. وی قتلهای خود را از سال 1977 آغاز کرده و دو سال بعد، یعنی در سال 1979 دستگیر شد. وی برای کشتار از چکش استفاده کرده و همه قربانیان خود را با ضربات چکش به سر به قتل میرساند.
کامپاتیمار شانکاریا به پلیس گفته بود که از قتلهای خود لذت میبرد؛ جمله معروف وی نیز در هنگام اعدام این بود: شما من را بیهوده به قتل میرسانید؛ امیدوارم این اتفاق برای شخص دیگری روی ندهد.
در قسمت نخست، اکثراً قاتلان مربوط به کشورهای آسیایی بودند. اما در این مورد به سراغ یک قاتل مخوف آمریکایی خواهیم رفت. گری ریدوی که با لقب «رودخانه سبز» نیز شناخته میشود، اکثر جنایات خود را بین سالهای 1980 تا 1990 انجام داد. نکته جالب توجه آن است که گری ریدوی شکارهای خود را از بین زنان خیابانی و یا به اصطلاح کارتن خواب انتخاب میکرد تا بدین ترتیب کمترین اهمیت را در جامعه داشته و کسی نگران نبود آنها نخواهد شد.
اکثر قتلهای وی با خفگی همراه بوده و سپس جنازه آنها در جنگل رها میشد. گری در ابتدا به این زنها نزدیک شده و سر صحبت را با آنها باز میکرد؛ سپس با نشان دادن عکسی از پسرش، همدردی آنها را به دست میآورد. در گام بعدی این زنان را به قتل میرساند. اگرچه وی به 71 قتل اعتراف کرده بود، اما پلیس معتقد بود که تعداد قتلهای گری ریدوی بیش از این تعداد است.
پدرو فیلو یک قاتل سریالی متولد برزیل بود؛ زمانی که مادر پدرو وی را حامله بود، به دست همسر خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در اثرات ضربات، پدرو با جمجمه ای آسیب دیده متولد شد. در سن 13 سالگی پدر پدرو به قصد کشتن وی، آن را زیر یک جرثقیل هل میدهد که در نهایت از این حادثه جان سالم به در میبرد. در سن 14 سالگی پدرو معاون شهردار را به دلیل آنکه پدر وی را به جرم دزدی اخراج کرده بود، میکشد. دومین قتل وی در همان زمان صورت میگیرد؛ شخصی که به نظر دزد اصلی بود!
پس از فرار به دلیل قتلها، پدرو فیلو در شهر دیگر ساکن میشود؛ بعد از قتل یک قاچاقچی مواد مخدر با زنی به اسم ماریا آشنا شده اما زن مورد علاقه آن، توسط یک گروه مافیایی مواد مخدر کشته میشود. بعد از آن پدرو فیلو به دنبال اعضای این باند رفته و پس از شکنجه، اقدام به کشتن آنها میکند. این در حالی بود که وی زیر 20 سال سن داشت. پس از آن پدر پدرو مادرش را به قتل میرساند؛ پدرو برای انتقام به سراغ پدر خود رفته و آن را نیز به قتل میرساند. وی در زندان نیز دست به کشتار زده و در طی 30 سال دوران محکومیت خود، 71 نفر را به قتل رساند.
دانیل کامارگو باربوسا بدون شک یکی از کثیف و منفورترین قاتلان زنجیرهای در جهان است؛ وی در خلال سالهای 1970 تا 1980، بیش از 150 زن و دختر جوان را ربوده، به آنها تجاوز کرده و سپس اقدام به قتل آنها کرده است. وی متهم است که در طی 12 سال قتل و تجاوزهای متعددی را در کلمبیا و اکوادور انجام داده است.
دانیل کامارگو باربوسا برای اولین بار در سال 1974 بعد از کشتن یک دختر 9 ساله به زندان افتاد؛ وی به 25 سال زندان محکوم شده بود. با این وجود کامارگو از زندان فرار کرده اما در سال 1986 مجدداً دستگیر شد. در زمانی که وی از زندان فرار کرده بود، قتلهای بسیار و متعددی را انجام داده بود.
پدرو لوپز که لقب هیولای کوهستان آند را نیز یدک میکشید، مردی با چهره زشت و کریه بود. این قاتل بدذات متهم به آزارهای جنسی و قتل بیش از 300 دختر جوان بود. قربانیان وی از کشورهای پرو، اکوادور و کلمبیا بودند. در حین دستگیری وی به 103 قتل اعتراف کرد اما ارتباط آن با 300 جرم مشابه کشف شد.
هیولای کوهستان آند در سال 1980 دورهای سخت از بازجویی را پشت سر میگذاشت؛ در این دوره وی گور 53 نفر از مقتولان را به پلیس نشان داد. اکثر قربانیان وی دخترانی کم سن سال بودند که بین 9 تا 12 سال سن داشتند. وی به تیمارستان روانی منتقل شده اما در عین ناباوری، در سال 1998 از آنجا مرخص شد. اما به دلیل انجام قتلهایی مشابه، مجدداً در سال 2002 دستگیر شد.
لوئیس گاراویتو جزو بدترین قاتلان زنجیرهای جهان است که در عرض مدت زمان 5 سال، 138 نفر را به قتل رساند. لوئیس گاراویتو متهم به 300 قتل شده بود. به دلیل گستره بالای جنایات وی، رسانهها به آن لقب جانور را داده بودند. لوئیس گاراویتو قربانیان خود را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس اقدام به قتل آنها میکرد.
این قاتل عجیب و بی رحم برای همکاری با پلیس بعد از دستگیری، از آنها درخواست نقشه کرده و مکان دفن قربانیان خود را از این طریق به آنها نشان داد. وی که خود قربانی تجاوز پدرش بود، به قربانیان نزدیک شده و به آنها پیشنهاد یک هدیه مانند شکلات را میداد؛ سپس با قربانی شروع به قدم زدن کرده و در نهایت آنها را به جایی خلوت میکشاند. بعد از بریدن گلوی قربانی، آنها را تکه تکه کرده و در جایی دفن میکرد.
تا حالا تو شرایطی قرار گرفتی که بخوای از دست ی قاتل روانی فرار کنی؟؟؟
پس باید ی سر به اتاق فرار ترسناک بزنی و برای پیدا کردن راه فرار از دست این قاتل روانی خودت رو به چالش بکشی.....