اتاق فرار انیگما

مجموعه اتاق فرار انیگما متشکل از تیمی خلاق، توانمند و حرفه‌ای، تلاش نموده است تا با رعایت استانداردهای بین المللی چه به جهت طراحی پلان بازی و چه به جهت طراحی داخلی و فضاها، ساعتی خوش را برای شما، دوستان و خانواده‌تان رقم بزند.

اتاق فرار انیگما

مجموعه اتاق فرار انیگما متشکل از تیمی خلاق، توانمند و حرفه‌ای، تلاش نموده است تا با رعایت استانداردهای بین المللی چه به جهت طراحی پلان بازی و چه به جهت طراحی داخلی و فضاها، ساعتی خوش را برای شما، دوستان و خانواده‌تان رقم بزند.

احضار روح واقعیت داره؟

از زمان قدیم تا حالا افرادی بودن که ادعا میکردن ارواح رو میتونن ببینن و با این ادعا پول هنگفتی هم به جیب زدن. حالا برای اینکه بفهمیم کدوم ادعا درسته یا غلط با ما همراه باشید. این قضیه اونجایی جالب میشه که بدونید واقعا هستن کسایی که توانایی دیدن ارواح یا ارتباط برقرار کردن با اونها رو دارن اما زیاد نیستن. وجود آدمایی که بخوان با ارواح ارتباط برقرار کنن باعث شده بود که تعداد کلاهبرداران روز به روز بیشتر بشه.

برگزاری جلسه احضار روح خیلی کار سخت و طاقت فرسایی نیست و معمولا چیز زیادی هم نیاز نداره، یه میز گرد یا بیضی شکل، چند تا دونه شمع و یه نعلبکی و کمی غذا. اعتقاد این افراد هم اینه که شمع و غذا، ارواحی که به دنبال معاش و گرما هستن رو جذب می کنه. اگر چه در جلسات حرفه ای احضار روح به جای میز از تخته روح یا پلانکت استفاده میشه که روی اون یه سری تصاویر، علامت، حروف، اعداد یا کلمات قرار داره و روح از طریق این تصاویر و کلمات با اعضا صحبت می کنه.

اصل این موضوع احضار روح برمیگرده به دوران ویکتوریا که این جلسات احضار روح بسیار محبوب و پرطرفدار بود و معمولا اعیان و اشراف مهمونی هایی به همین عنوان برگزار می کردن. تو این مهمونیا افراد دور یه میز برای ارتباط با مردگان جمع می شدن و سوالاشون رو از روح حاضر در اتاق می پرسیدن. کم کم شک و تردید هایی نسبت به این جلسات به وجود اومد و تعداد این مهمونیا خیلی کم شد، ولی هیچ وقت به طور کامل از بین نرفت. حتی الان هم تو قرن بیست و یکم کسایی پیدا میشن که هنوز به این مراسمات اعتقاد دارن و در اون شرکت می کنن.

در کنار این وسایل ساده، قطعا لازمه در جلسه افرادی حاضر باشن که به این موضوع باور قلبی داشته باشن. این جلسات به هیچ وجه جای افراد شکاک و کودکان نیست. قانون مطلق و خاصی برای انتخاب تعداد شرکت کننده ها وجود نداره ولی بهتره که بر سه بخش پذیر باشه و کمتر از سه نفر هم نباشه.

در جلسات احضار روح معمولا لامپ ها رو خاموش می کنن یه غذایی مثل نون و سوپ رو روی میز قرار میدن. سپس با روشن کردن شمع ها، دست ها شون رو به همدیگه میدن و یه حلقه درست می کنن. بعد واسطه، که معمولا سابقه احضار روح رو داره، شروع به صحبت می کنه و از روح حاضر در اتاق میخواد که باهاشون صحبت کنه. در صورت برقراری ارتباط، سوالاتشون رو از روح می پرسن و جواب می گیرن. در آخر هم از روح به خاطر ملحق شدن به اونا تشکر می کنن و با خاموش کردن شمع ها و شکستن حلقه دست ها جلسه تموم میشه.

شرکت تو این جلسه ها می تونه یه تجربه عاطفی و لذت بخشی برای حضار داشته باشه و حس کنجکاوی و هیجان حضور روح رو برای افراد ارضا کنه. افرادی که معمولا تو چنین جلساتی شرکت می کنن، بعد از اتمام جلسه به یه آرامش و اطمینانی میرسن که براشون جذابه و باعث میشه که این کار رو بارها و بارها تکرار کنن.

البته شنیدن داستان های مربوط به ارواح واسه همه جذابه و افراد دوس دارن به خاطر کنجکاوی هم که شده در این مورد کتاب بخونن، قصه بشنون و فیلم ببینن. ولی آدمایی هم هستن که پا رو فراتر میذارن و تو جلسات احضار ارواح شرکت می کنن و یا به مکان های تسخیر شده سر میزنن. واسه این افراد که معمولا سر نترسی دارن، نگاه به مقوله روح و احضار ارواح می تونه حتی یه نوع  بازی و سرگرمی در نظر گرفته بشه.

با توجه به این که در ارتباط با این افراد همیشه احتمال کلاهبرداری وجود داره و مکان هایی هم که تسخیر شدن به نحوی ناامن و پر خطرن، ریسک چنین کنجکاویهایی گاهی وقتا خیلی زیاده و بهتره با جاهایی جایگزین بشن که از شرایط بهتری برخوردارن. مکان هایی مثل اتاق فرار ترسناک که تو این سال های اخیر به صورت تخصصی به موضوع روح و مکان های تسخیر شده، پرداختن و سعی کردن با نگاهی کاملا متفاوت، افراد رو سرگرم و هیجان زده کنن و حس کنجکاویشون رو ارضا کنن.

برای ایجاد جذابیت بیشتر، توصیه میشه از همون اول به سراغ اتاق فرارهایی مثل اتاق تسخیر مجموعه انیگما برین که  با استفاده از لوکیشن حرفه ای؛ حس واقعی ترس و دلهره رو به مخاطب القا می کنه. در این اتاق با درنظر گرفتن تمام جزئیات، فضای بازی رو به گونه ای چیدن که کاملا واقعی و ملموس به نظر میاد. سناریوی داستان از این قراره که در سال 1974 در خانه ای همه اعضای خانواده به دست پدر خانواده تکه تکه میشن و هیچ نشانی از نلی دختر کوچیک خانواده پیدا نمیشه.... حالا در طول چند سال، همه آدمهایی که به این خونه نقل مکان میکنن؛ صدای آواز یه دختر بچه رو از دیوارهای اتاق میشنون... اکنون نوبت شماست تا ارواح این خونه رو آزاد کنین وگرنه جوانترین عضو گروه رو از دست میدین...

در این اتاق فرار شما باید امادگی روبرو شدن با روح یه دختر بچه رو داشته باشین و با هوش و درایت از چالش ها و معماهای پیش رو عبور کنین تا بتونین به نتیجه برسین . با وجود استرس حاکم بر فضا، هیجان این بازی خیلی زیاده و معماهاش اونقدر خلاقانه و جذاب هست که همه لحظات رو براتون خاطره انگیز می سازه.

 موسیقی و نورپردازی کاملا با دکور و سناریو همخوانی داره و همه با هم حس واقعی بودن شرایط رو بهتون القا می کنه. هر چیزی که در این اتاق می بینین و می شنوین، از سرنخ های بازی تا قفل ها و معماهایی که طراحی شده کاملا در راستای سناریوی داستانه و حال و هوای یه خونه تسخیر شده رو براتون تداعی می کنه. پس اگه واقعا چنین چیزهایی سرگرمتون میکنه، وقت رو از دست ندین و با یه اکیپ پایه و باحال یه روز خاطره انگیز برای خودتون بسازین.

 

منبع: اتاق فرار انیگما

شاه کلید قفل های اتاق فرار باشین

تنوع قفلای اتاقای فرار مجموعه انیگما خیلی زیاده و همه جور قفلی توشون پیدا میشه، از قفلای خونه مادربزرگا گرفته تا قفلای گاوصندوقی و دیجیتالی که البته هر کدوم به شیوه خودشون وا میشن و شما به عنوان یه شرکت کننده بهتره یه شناخت کلی نسبت به قفل ها و نحوه باز شدنشون داشته باشین تا خدای نکرده تو این مرحله گیج نزنین و عنان کار از دستتون در نزه. هرچند که گیم مستر اتاق فرار انیگما قبل از شروع بازی طرز کار با این قفل ها را بهتون یاد میدن؛ ولی اگه خودتون هم چیزی تو چنته داشته باشین؛ قطعا خالی از لطف نخواهد بود.

اگر اهل به چالش کشیدن خودتون هستین و از تجربه لحظات سخت و نفس گیر لذت می برین، اتاق فرار انیگما به شما کمک می کنه تا حس یه کارگاه زبردست تو سریالای پلیسی، وقتی داره مرحله به مرحله به حل معما نزدیک میشه رو با تمام وجود لمس کنین و همون قدر حس غرور و افتخار داشته باشین. چون واقعا برای حل کردن معماها، احتیاج به همه تجربه و هوش ذاتی خودتون دارین تا بتونین تو یه فرصت یه ساعته از هر موقعیتی سربلند بیرون بیاین.

البته تنها معماها و فضای رازآلود اتاق فرار انیگما نیست که می تونه براتون جذاب باشه؛ بلکه چالش ها و مهارت هایی هم وجود داره که باید برای رسیدن به مرحله بعد ازشون با موفقیت عبور کنین. یکی از این چالش ها قفل های خاص و منحصر بفردیه که تو هر مرحله وجود داره و شما تنها با باز کردن قفل می تونین وارد مرحله بعد بشین.

واسه همین ما در مورد قفل هایی که معمولا تو اتاق های فرار مجموعه انیگما ازشون استفاده میشه یه توضیحاتی میدیم تا شما از همون اول حرفه ای وارد بازی بشین:

قفل کلیدی

این قفلا از همون قفلای معمولیه که همه جا دیده میشه و تقریبا همه ازش استفاده کردن. برای باز کردن این قفل دنبال شاه کلید نباشین؛ بلکه قفل مخصوصش که معمولا یه جا تو اتاق مخفی شده رو پیدا کنین و قفل رو باز کنین.

واسه پیداکردن کلید هم لازمه سرنخارو با دقت دنبال کنین تا به محل مخفی شدن کلید برسین. این کلید می تونه هر جا جاساز شده باشه؛ از زیر گلدن و لای کتابا گرفته تا داخل کمد و جا کفشی. فقط اگه چند تا کلید پیدا کردین؛ می تونین از روی اندازه و شکلشون حدس بزنین که کلید پیدا شده مال کدوم قفله.

قفل مغناطیسی

این قفل که خیلی شبیه قفل های کلیدیه، از اون قفلای آسونیه که فقط کافیه کلیدشو پیداکنین. درسته که باز کردن قفل های مغناطیسی خیلی آسونه ولی این قفل بسیار پرکاربرده و تقریبا تو همه اتاق های فرار ازشون استفاده میشه. کلید قفل های مغناطیسی بدون شیار و تخته که با قرار دادنش تو شیار مخصوص، قفل باز میشه و معما حل.

قفل گاو صندوقی

اگه یه عمر از توی تلویزیون مهارت و سرعت عمل دزدای حرفه ای گاو صندوقا، شمارو میخکوب جعبه جادویی کرده، الان بهترین فرصته که همون میزان از ترس و دلهره رو تجربه کنین و لذت ببرین. قفل های گاو صندوقی اتاق فرار انیگما بهتون این فرصت استثنایی رو میده که همون شرایط رو تجسم کنین و مجبور باشین تو یه تایم کم یکی از سخت ترین قفل ها رو باز کنین.

برای باز کردن قفل گاو صندوقی باید از بین صفر تا عدد 39 سه عدد رو پیدا کنین. رمز اول یا همون عدد اول باید به سمت راست و به شکل ساعت گرد وارد بشه، رمزای دوم و سوم به شکل پاد ساعتگرد یعنی سمت چپ وارد میشن. بعد از اون مجدد قفل رو به شکل ساعتگرد به راست بچرخانید و زبانه رو به سمت بالا بکشین تا قفل باز بشه.

 بذار فرض کنیم سه تا عدد داریم و یه قفل گاوصندوقی، گام اول اینه که قفل رو در جهت عقربه ساعت بچرخونین تا عدد رمز درست روبروی شاخص قرار بگیره. حالا باید سه بار، به همون جهت راست صفحه رو بچرخونین تا دوباره اولین عدد مقابل شاخص باشه. حالا یکم مکث کنین و صفحه گردون رو در جهت مخالف بچرخونین تا عدد دوم در مقابل شاخص قرار بگیره، دوباره همون کاری که واسه عدد اول کردین و تکرار کنین و این بار 2 بار صفحه رو بچرخونین. برای بار سوم صفحه گردون در جهت عقربه ساعت مقابل رمز سوم گردونده میشه.

حالا اگه تو مسیر فک کردین اشتباه کریدن باید صفحه رو دو بار به سمت راست بچرخونین تا قفل ریست بشه و شما بتونین دوباره کارتون رو شروع کنین.

همه قفلهای گاو صندوقی چه عددی چه حرفی از همین الگو پیروی می کنن و گیم مسترای بازی حتما قبل از بازی اونو بهتون به خوبی آموزش میدن؛ ولی اگه سوالی داشتین بی رودربایستی حتما بپرسین تا مطمئن شین که کاملا به این کار وارد شدین.

قفل تاریخی

شاید پیش خودتون فک کنین قفلای تاریخی شبیه قفلای اهرام ثلاثه مصره که اگه بتونین رمزشو پیداش کنین به گنج معروف فرعون بزرگ دست پیدا کردین و  دیگه می تونین یه عمر با خوشبختی زندگی کنین؛ ولی این قفلا خیلی با این تصورات فاصله دارن و فقط  به این خاطر بهش میگن قفل تاریخی چون رمز اونا برمی گرده به یه تاریخ خاصی که باید از داخل مجلات، کتاب و روزنامه های داخل اتاق پیداش کنین. حواستون باشه با پیداکردن تاریخ کار رو تموم شده ندونین، چون شاید اون رمز کمی پیچیده تر باشه و شما باید به اون تاریخ یه چیزی کم یا  اضافه کنین.

قفل عددی

از اون قفل های آسونیه که خیلی تو اتاق فرار کاربرد داره و با شکل های متفاوت و عملکرد یکسان می تونن یکم گیج کننده باشن. این قفل ها معمولا یه رمز 3 تا 5 عددی به همراه یه شیار نمایشگر یا خط دارن که محل وارد کردن رمزه.

برای باز کردن قفل، اول باید از دنبال کردن سرنخ ها و حل کردن معماها یه سری عدد پیدا کنین که با کنار هم گذاشتنشون به یه رمز میرسین که معمولا از چپ به راست یا از بالا به پایین وارد قفل میشه.

یه نوع خاصی از قفل های عددی هم وجود دارن که رنگی هستن و عملکردش خیلی شبیه قفل عددیه با این تفاوت که هر ردیف یه رنگ خاصیه و واسه وارد کردن رمز باید حواستون به رنگا باشه نه اعداد. مثلا برای پیدا کردن اعداد رمز باید تعداد یه شئ رنگی خاص رو بشمرین و اون عدد را وارد کنین.

قفل حروفی

قفل حروفی از اون دست قفل های جذابیه که به جای وارد کردن رمزعددی، باید از حروف و کلمات استفاده کنین و اونارو از چپ به راست با چرخوندن حلقه روی قفل واردکنین. رو این قفلایه شیار مخصوص هست که حروف دقیقا باید روی شیار قراربگیره تا قفل باز بشه. اگه بعد از تنظیم نهایی قفل باز نشد، دل نگرون نشین و حلقه بالا و پایین قفل رو همزمان فشار بدین تا قفل باز شه.

قفل دیجیتالی

این قفلای مدرن که معمولا تو اتاق های هتل و صندوق امانات بانکا هم ازش استفاده میشه، معمولا یه رمز 4 یا 5 رقمی داره که برای باز شدن باید ترتیب وارد کردن اعداد کاملا رعایت بشه و در آخر دکمه تائید هم زده بشه. البته به همین راحتیا که فک کردین نیستا؛ چون اگه به خاطر استرس، رمز رو اشتباه وارد کنین؛ این قفلا معمولا تا 5 دقیقه رمز قبول نمی کنن و تو این اتاقا که زمان واقعا حکم طلاست، فرصتتون الکی از دست میره. پس در زمان وارد کردن رمز  کاملا خونسردیتون رو حفظ کنین.

قفل 4 آیتمی

قفلای 4 آیتمی از اون دست قفلایی هستن که با شکل عجیب و غریبشون یکم ترسناک به نظر میرسن. ولی در اصل این قفلا فقط ادا دارن و واقعا کارکردن باهاشون سخت نیست. این قفلا 4 پیچ گرد رو بدنشون و یک شاخص ضربدر دقیقا در قسمت وسط دارن. زبانه های روی پیچ ها هم دارای رقم اعشاری هستن و باید دقت کنین که عدد رمز رو دقیقا بر روی شاخص ضربدر قرار بدین .

قفل دکمه ای یا پترنی

اگه از این قفلا تا حالا جایی ندیدین، اصلا تعجب نکنین چون که این قفلا معمولا تو زندگی روزمره کاربردی ندارن. این قفلا که معمولا از 8 تا 10 تا دکمه برخوردارن؛ برای باز شدن از یک طرح یا پترن پیروی می کنن. نکته مهم اینه که ترتیب وارد کردن اعداد اصلا مهم نیست و مهم اینه که بر اساس رمز دکمه ها رو به پایین فشار بدین. اگه عدد رو هم اشتباه وارد کردین دستپاچه نشین واز پشت قفل؛ اونو به حالت اول برگردونین و دوباره کارتون رو شروع کنین. بعد از وارد کردن همه اعداد هم ضامن زیر قفل رو فشار بدین تا قفل باز شه.

قفل جهتی

این قفل که واقعا بازکردنش واسه اونایی که مشکل تشخیص جهت دارن خیلی کار سختیه، نه با عدد سروکار داره نه با حروف. صرفا جهت های بالا پایین، چپ و راست که اگه تو وارد کردن رمز اشتباه کردین؛کافیه حلقه روی قفل رو دو بار به سمت پایین فشار بدین تا ریست بشه و دوباره بتونین رمزتون رو وارد کنین.

توجه داشته باشین که اتاق های فرار به خاطر معماها و رازهای پشت پرده شون جذاب هستن و حتی اگه تو دنبال کردن سرنخا به چیزی رسیدین که خیلی گنگ و پیچیده به نظر می رسید، دست و پاتون رو گم نکنین و با خونسردی حرفای گیم مستر رو به خاطر بیارین. مطمئن باشین این معماها طراحی شدن که حل بشن و شما اونی هستین که قراره به جوابش دست پیدا کنین و موفق باشین.


منبع: مجموعه اتاق فرار انیگما

چطور از اتاق فرار با موفقیت بیرون بیایم

برنده اتاق فرار

این نکاتی که گفته شد، اگر رعایت بشه قطعاااااا شما برنده اون اتاق فرار هستید. حالا بعضی از اتاق های فرار سخت تره و درصد پیروزی تو اون اتاق ها خیلی پایینه و شما مقصر نیستید. ولی این نکات رو رعایت کنید و اینو بدونید که اگه انجامشون بدید می‌تونید حتی در اولین تجربه‌ی اتاق فرار هم میتونید موفق بشید. چرا انقدر جدی گرفتیم؟

زمانی که ی بازی با مهارت انجام میشه شما میگید خب مهارتش رو نداشتم یا مهارتم کمتر بوده اما وقتی که بحث اتاق فرار و هوش میاد وسط دیگه با تمام وجود میخواید ثابت کنید که شما مشکلی ندارید و قطعا هوش بالایی دارید. پس خوندن و انجام این نکات به هیچ وجه یادتون نره.

شرایط مورد نیاز تو اتاق فرار

تیم اتاق فرار

برای اینکه توی اتاق فرار موفق بشید، بهتره یک تیم خیلی خوب تشکیل بدید و معماهای داخل اتاق فرار رو بین اعضای تیم تقسیم کنید. اینجوری واسه انجام معماها وقت کم نمیارید و با خیال راحت می‌تونید رو معماها تمرکز کنید و حلشون کنید. سعی کنید افرادی رو برای تیمتون انتخاب کنید که خونسرد و با تمرکز بالا هستن. بهتره برای تیمتون همیشه یه سرپرست هم انتخاب کنید که کارها رو مدیریت کنه تا بتونید نتایج بهتری بگیرید. از همه اینا مهمتر، باید تیم خودتون رو براساس سناریو اتاق فرار بچینین، مثلا اتاق رویا که از نوع اتاق فرار هیجانی هست، نیاز به فعالیت بدنی بالا داره پس باید حداقل دو نفر از اعضای گروه آمادگی بدنی متوسط رو به بالا داشته باشن. حالا اینکه مراحل چی هست و چجوریه رو باید خودتون بیاید و ببینید.


با دقت تمام اتاق فرار را بگردین

مهم‌ترین چیزی که باید درباره‌ی اتاق فرار بدونید اینه که پاسخ معماها اغلب تو همون اتاق فرار قابل کشفه. پس باید چیکار کنیم؟ باید اتاق فرار رو با دقت بگردیم. واسه موفق شدن تو اتاق فرار باید کمی روحیه کارآگاهی داشته باشین (اصن فکر کنید پوآرو یا حتی کارآگاه مرداک هستید) و تو اتاق فرارتون راه حل معماها رو پیدا کنین و چیزای جدید کشف کنین. وقتی در اتاق فرار چیزی کشف می‌کنین بهتره فوراً با اعضای تیم به اشتراک بگذارید یا با صدای بلند اعلام کنین و با هم همفکری داشته باشید تا هم در وقت صرفه‌جویی بشه هم بتونین به نتیجه‌ی بهتری برسین.


هرچی پیدا کردی رو سازماندهی کن

هرچیزی که تو اتاق فرار پیدا کردین رو نظم بهش بدید و سعی کنین سر در بیارین که چیزایی پیدا کردین و برای کدوم معما هستن. حواستون باشه اکثر چیزایی که تو اتاق فرار پیدا می‌کنین به یه دردی میخورن و خلاصه واسه حل یه معما استفاده می‌شن. البته یادتون نره بعضی چیزا واسه گمراه کردنتون تو مسیر بازی قرار می‌گیرن دقیقا مثل ی جایی از قتل مرموز که نمیگیم کجاشه. بهترین کار اینه که حواستون به همه‌ی چیزایی که تو اتاق فرار پیدا می‌کنین باشه تا وقت حل کردن معما، درگیر این نباشین که چی کجا بود.


با معماها خیلی ساده روبرو بشین

خیلی از گروه‌ها هستن که ساده‌ترین معماها رو به پیچیده‌ترین شکل می‌خوان حل کنن. حالا اتاق فرار شاید سخت باشه اما دیگه انقدرم پیچیدش نکنین. بهتره واسه حل معماها به سراغ راه حل‌های ساده‌تر برید. خیلی وقتا جواب معماها انقدر ساده هستن که باورتون نمیشه. از طرفی دقت داشته باشین که واسه حل معماها، نیازی به دانش یا علم خاصی نیست، همین که یکم روحیه کارآگاهی داشته باشین واسه اتاق فرار کافیه! این جمله آخر همونیه که همیشه گفتیم. میزان تحصیلات هیچ ربطی به حل معماهای اتاق فرار نداره.


ارتباط بین اشیا و معماها رو پیدا کنین

سعی کنین الگوهای اتاق فرار رو مطابقت بدین و ارتباط بین اشیا و معماها رو پیدا کنین. به رنگ‌ها و نمادها هم حتما توجه کنین چون گاهی یه راهنمایی یا نشونه برای حل معما هستن. اگر بتونین الگوها رو پیدا کنین و کشف کنین که کدوم نشونه یا اشیا به کدوم معما ربط داره، حل معماها واستون راحت‌تر میشه. پس سعی کنین یه ارتباطی بین الگوها و آیتم‌ها پیدا کنین. اوه اوه این داستان رو تو تسخیر که از نوع اتاق فرار ترسناک هست، میتونید به چشم ببینید. جایی که تمام تصاویر روی دیوار به حل معما مربوط میشه و باید راز گم شدن ی دختر بچه به اسم نلی رو پیدا کنین.


وقتی گیم مستر اتاق فرار صحبت می‌کنه باید خوب به حرفاش دقت کنین

گیم مستر اتاق فرار در واقع متخصص بازی‌های اتاق فرار هست که راهنمایی‌هاش خیلی می‌تونه به‌ دردتون بخوره. از توی راهنمایی‌هایی که در اختیارتون قرار می‌گیره می‌تونید دنبال سرنخ بگردید و مطمئن باشید که پیدا کردن سرنخ از حرف‌های راهنما، تو حل معما کمک می‌کنه. پس همیشه باید به راهنمایی‌های متخصص و گیم مستر اتاق فرار اعتماد بشه و سعی کنین یه راهی واسه حل معما پیدا کنین.


تماشاگر نباشین

تو تیمتون فعال باشین. پس یا برین دنبال سر نخ یا برین دنبال حل معما یا تو حل معما به بقیه کمک کنین. تماشاگر نباشین و سعی کنین یه گوشه‌ی کار رو بگیرین که زودتر از اتاق فرار با موفقیت بیرون بیاین. از طرف دیگه هرچی بیشتر فعال باشین و تو حل معماها نقش داشته باشین، بیشتر بهتون خوش می‌گذره و از تجربه‌ی اتاق فرارتون بیشتر لذت می‌برید. تو اتاق روانی که خیلی هم پرطرفداره ی جاهایی باید به هم کمک کنید که بتونید اون مرحله رو رد کنین یا معما توسط شما حل بشه. پس توا اتاق فرار ی دست صدا نداره.

اتاق‌های فرار گاهی خیلی سختن و شاید گرو‌ه‌هایی که برای اولین بار میان به اتاق فرار، نتونن با موفقیت از اون خارج بشن و برنده اتاق فرار باشن. یه بخشی از موفقیت در اتاق فرار به تجربه‌ی گروه و اعضای گروه برمی‌گرده. ما تو این مقاله این نکات جالب رو به عنوان راهنمایی در اختیارتون قرار دادیم تا یاد بگیرید در اولین تجربه یا حتی در اتاق‌های فرار خیلی سخت چطور خودتون رو نجات بدید و موفق بیرون بیاید.

منبع: مجموعه اتاق های فرار انیگما

5 مورد از معروف ترین فرارهای تاریخ جهان

 جسورانه‌ترین فرارهای تاریخ جهان

اینجاس که فلسفه بوجود اومدن اتاق فرار رو متوجه میشی، آره درسته فرار از ی وضعیت بد. این حل معما تو اتاق فرار بعضی وقتا با ترس یا هیجان مختص خودش ساخته شده. نمیدونی به فرار از اتاق فرار فکر کنی یا حواست باشه که گیر آدمبده داستانت نیفتی و همین باعث میشه اتاق فرار هیجانی هم باشه.

وقتی حرف از شجاعت و جسور بودن می‌زنیم، همه شما میاید و می‌گید: «من آدم خیلی شجاعیم!» ولی باید بگم نخیر نیستین. این جنایتکارهای ترسناکی که تونستن از مخوف‌ترین زندان‌های دنیا فرار کنن خیلی جسورن. البته شاید شما هم جسور باشین ولی بیاین قبول کنیم این جسورانه‌ترین فرارهای تاریخ جهان واقعا عجیبن. داستانشون رو پایین دنبال کنین:

1. کولدیتز (Colditz)

معروف‌ترین فرار تاریخ مربوط به پت رید (Pat Reid) و ایری نیو (Airey Neave) از زندان کولدیتزه که مخصوصا فرار نیو به قدری جسورانه بوده که به بخشی از فولکلور فرار از زندان دنیا تبدیل شده. تا امروز افراد زیادی تلاش کردن از این زندان فرار کنن که فقط 15 نفرشون موفق شدن.

داستان رید از این قرار بوده که به کمک چند نفر میله‌های پنجره آشپزخونه زندان رو بریدن و از سقف بیرون رفتن. بعد از حیاط بیرونی رد شدن و از خندق به پارک رسیدن. فرار نیو هم اینطور بوده که موفق شده با لباس ارتش آلمان به راحتی از در زندان بیرون بره.

یکی دیگه از داستان‌های خیلی جالب، مربوط به بیل گلدفینچ (Bill Goldfinch) و جک بست (Jack Best) که یکی از خلاقانه‌ترین ایده‌ها رو استفاده کردن. اونا تونستن تکه‌های چوب و فولاد رو جمع کنن و سعی کردن گلایدر بسازن. با این که به پیشرفت خوبی هم رسیده بودن، اما قبل از فرار، خود اردوگاهشون توسط نیروهای متفقین نجات پیدا می‌کنه. عجب شانسی!

فرار از میله های زندان چقدر ما رو یاد اتاق فرار روانی میندازه. وقتی چشماتو باز میکنی و میبینی تو زندان ی قاتل روانی اسیر شدی در صورتی که دیشب رو تخت اتاقت تو هتل اچ اچ هلمز خوابیده بودی. الان فقط 60دقیقه فرصت داری تا راه فرار رو پیدا کنی و تنها شانسی که آوردی اینه تو با دوستات زندانی شدی پس میتونی از کمک اونا هم استفاده کنی ولی وای به اون روزی که دکتر اچ اچ هلمز شما رو بگیره و نتونید فرار کنید.هرچقدر هم که ما بگیم کمه و خودت باید تو اون شرایط قرار بگیری پس اتاق فرار ترسناک رو با روانی تجربه کن.

 

2. فرار بزرگ (The Great Escape)

بله اسم این یکی همون فرار بزرگ هستش که اینقدر معروف بوده که در نهایت ازش فیلم هم ساختن! تو ژانویه 1943، راجر بوشل (Roger Bushell) نقشه‌ای رو برای فرار بزرگ از اردوگاه رهبری می‌کنه و با کندن سه تونل عمیق با اسم رمز «تام»، «دیک» و «هری» موفق میشه 70 نفر رو فراری بده. این تونل‌ها در مدت تقریبا 5 ماه حفر شده بودن.

 

3. آلکاتراز (Alcatraz)

اسم زندان آلکاتراز رو تقریبا همه ما شنیدیم، حتی اگه خودمون هم خلافکار نباشیم، باز هم این اسم برامون آشناست! با این که این زندان یکی از امن‌ترین و محافظت شده‌ترین زندان‌های آمریکا به حساب میاد، موریس (Morris) و برادران آلوین (Alvin brothers) موفق شدن از طریق یک دریچه هوای کوچیک از این زندان فرار کنن.

با این که رسما هیچ کسی تا به حال از آلکاتراز فرار نکرده، ولی هنوز هم باور عمومی اینه که این افراد تنها سه نفری بودن که موفق شدن. البته مقامات زندان فکر می‌کنن که اونا توی دریا غرق شدن؛ اما، مردم میگن اونا تونستن به ساحل برسن. از کجا معلوم؟!

 

4. پاسکال پایت (Pascal Payet)

چیزی که داستان پایت رو سینمایی می‌کنه اینه که تونسته به کمک یک هلیکوپتر فرار کنه و نه یک بار بلکه دو بار این کار رو انجام داده! پایت تونسته دو بار از زندان‌های امنیتی فرانسه فرار کنه. اون با ارتباطاتی که داشته از چهار مرد نقابدار خواسته که با هلیکوپتر بدزدنش و همین طور به سه نفر دیگه هم کمک کرده فرار کنن. در واقع اون یک افسانه مطلقه.

 

5. فرار ماز (The Maze Breakout)

این فرار تاریخی بیشتر شبیه یک شورش جمعی به رهبری بابی استوری (Bobby Storey) و گری کلی (Garry Kelly) بوده. برخلاف بقیه فرارهایی که همیشه زندانی‌ها سعی می‌کردن تا حد ممکن بی سر و صدا باشه، این ماجرای فرار ماز پر از اکشن و درام بوده. سال 1983، حدود 38 زندانی موفق می‌شن از یکی از امن‌ترین زندان‌های اروپا فرار کنن. این زندانی‌ها که تونسته بودن برای خودشون اسلحه‌های قاچاق شده به داخل زندان رو تهیه کنن، شورش می‌کنن و یک نگهبان رو هم می‌کشن و چند نفر دیگه رو هم زخمی می‌کنن و بعد با ون در حال تحویل غذا فرار می‌کنن. خیلی دراماتیک بود!

همه ما کلی فیلم جذاب و اکشن دیدیم که داخلش کلی جنایتکار ترسناک و مخوف دارن تلاش می‌کنن که از زندان فرار کنن. معمولا که موفق می‌شن چون فیلمه دیگه، نه؟! ولی خب جالبه بدونین همش هم فیلم نیست. کلی آدم شرور و بدجنس از قدیم تا حالا تونستن از زندان فرار کنن. الان ترسناک شد! بعضی‌هاشون حتی به قدری عجیب بودن که شما فقط داستان‌هاشون رو می‌شنوین یا فیلم‌هاشون رو می‌بینین اما خیلی وقتا هم شده که شما تو اتاق فرار بجای این بازیگرا بودید و باید توی زمان مشخص از ی محلی فرار میکردید. خیلی از اتاق های فرار از این داستانها الهام گرفتن یا کلا اسکیپ روم رو از روی این داستانهای فرار ساختن. اینجا می‌خوایم 5 مورد از جسورانه‌ترین فرارهای تاریخ جهان رو براتون تعریف کنیم که ببینین چقدر واقعی بوده.

نظر شما درباره معروف ترین فرارهای تاریخ جهان چیه؟ اگر تو بودی میتونستی فرار کنی؟

منبع: مجموعه اتاق های فرار انیگما


قاتلین سریالی عجیب در طول تاریخ

داستانهای زیادی تو اتاق فرار وجود داره که شما باید از ی وضعیت بد فرار کنید و علاوه بر حل معما، ترس هم تا آخر بازی کنارتونه. 

آناتولی انوپرینکو، قصاب اوکراینی

یکی از برجسته‌ترین قاتلان زنجیره‌ای دنیا، آناتولی انوپرینکو است. نام مستعار وی «جانوری از اوکراین» است. این قاتل کثیف اوکراینی به 52 قتل اعتراف کرده و در نهایت در سال 1996 توسط پلیس دستگیر شد. در هنگام دستگیری وی بیش از 100 نوع از انواع سلاح‌های سرد و گرم از محل سکونت آن کشف شد.

جالب است بدانید که علی رغم قتل‌های متعدد، وی به اعدام محکوم نشده و در سال 2013 و هنگامی که در حبس ابد بود، در زندان فوت شد. از جمله بدترین جنایات او می‌توان به قتل یک خانواده 10 نفره با 8 کودک، قتل 5 نفر در یک روز درون یک ماشین، قتل دو دختر 8 و 7 ساله با تبر و قتل یک خانواده 3 نفره به قصد سرقت اشاره کرد. در بسیاری از موارد آناتولی جنازه‌های مقتولین را به آتش می‌کشید. وی یکی از خونسرد و بی رحم‌ترین قاتلان شرق اروپا بوده و متولد 25 جولای 1952 در روستایی در استان ژیتومر به دنیا آمد که در آن زمان تحت حکومت شوری بود.

آندره چیکاتیلو، مرگ سیاه

دومین قاتل معروف جهان نیز از دیار روسیه است. آندره چیکاتیلو که با اسامی مستعار قصاب روستوف یا چاک‌دهنده روستوف نیز معروف است، بین سالهای ۱۹۷۸ و ۱۹۹۰ در روسیه، اوکراین، ازبکستان اتحادیه جماهیر شوروی دست به جنایاتی شدید زده است.

وی متهم به جرم‌هایی وحشتناک از جمله قتل، تجاوز، مثله کردن و قطع عضو است. آندره به بیش از 56 فقره قتل اعتراف کرده و در بین قربانیان آن دست کم 52 کودک و زن دیده می‌شوند. وی به طور قطعی به 53 فقره قتل محکوم شد. وی در ابتدا معلم یک مدرسه بود که به دلیل انجام برخی حرکات غیر اخلاقی با دانش آموزان اخراج شد. بعد از آن بود که قتل‌های زنجیره‌ای وی آغاز شده و دو قتل نخست آن شامل دو دختر 9 و 17 ساله می‌شدند. وی پس از دستگیری ادعا کرده بود که خون مقتولان را می‌چشیده است!

جالبه بدونید تو اتاق فرار برج میلاد مشابه این سناریو رو داریم که شما زندانی پیرزن و پیرمرد دیوونه هستین و ….

ابوالقاسم جبار، معروف ترین آدمکش افغانستان

ابوالقاسم جبار خطرناک‌ترین قاتل افغان، شکارهای خود را عمدتاً از بین مردان و پسران انتخاب می‌کرد. در حین دستگیری وی مشکوک به قتل عام 300 مرد و پسر بود؛ در بخش جنایات علیه بشر، وی دست کم از نیروهای تروریستی طالبان ندارد. متاسفانه دولت وقت افغانستان پیش از دستگیری ابوالقاسم جبار، دو نفر را به جرم قتل‌هایی که وی انجام داده بود اعدام کرد.

وی در سال 1970 دستگیر شده و به بسیاری از قتل‌ها اعتراف کرد. خوشبختانه این قاتل زنجیره‌ای به مانند برخی دیگر از همکاران خود به حبس ابد محکوم نشده و تنها یک سال را در زندان سپری کرد. ابوالقاسم جبار در سال 1971 با طناب دار اعدام شد.

یانگ زینهای، جلاد چشم بادامی

این بار به سراغ یک قاتل سریالی از دیار چین می‌رویم؛ یانگ زینهای بیشترین قتل را بین قاتلان زنجیره‌ای چین و اطراف آن انجام داده و از این رو لقب پُر کارترین قاتل زنجیره‌ای این کشور را به خود اختصاص داده است. وی متهم به 65 فقره قتل و بیش از 23 تجاوز متهم شده است که بین سال‌های 1999 تا 2003 صورت گرفت. وی در شب هنگام وارد منازل شده و قتل‌ها را با سلاح‌های سرد نظیر تبر و چکش به انجام می‌رساند.

با وجود اعتراف وی به 65 قتل، پلیس موفق به ردیابی یانگ زینهای در 67 قتل شده بود. وی که در سال 2003 دستگیر و در سال 2004 اعدام شد، در اعترافات خود گفت: هر چه انسان‌های بیشتری را به قتل می‌رساند، تمایل بیشتری برای کشتار مردم به دست می‌آورد. وی یک فرد جامعه ستیز بوده و به نظر می‌رسد که مانند قاتل افغان کمی دیر دستگیر شده بود.

کامپاتیمار شانکاریا، یک روانی به تمام معنی

کامپاتیمار شانکاریا یک قاتل سریالی هندی بود که پلیس رابطه آن با بیش از 70 قتل را پیدا کرده بود. وی قتل‌های خود را از سال 1977 آغاز کرده و دو سال بعد، یعنی در سال 1979 دستگیر شد. وی برای کشتار از چکش استفاده کرده و همه قربانیان خود را با ضربات چکش به سر به قتل می‌رساند.

کامپاتیمار شانکاریا به پلیس گفته بود که از قتل‌های خود لذت می‌برد؛ جمله معروف وی نیز در هنگام اعدام این بود: شما من را بیهوده به قتل می‌رسانید؛ امیدوارم این اتفاق برای شخص دیگری روی ندهد.

گری ریدوی، وحشت غرب

در قسمت نخست، اکثراً قاتلان مربوط به کشورهای آسیایی بودند. اما در این مورد به سراغ یک قاتل مخوف آمریکایی خواهیم رفت. گری ریدوی که با لقب «رودخانه سبز» نیز شناخته می‌شود، اکثر جنایات خود را بین سال‌های 1980 تا 1990 انجام داد. نکته جالب توجه آن است که گری ریدوی شکارهای خود را از بین زنان خیابانی و یا به اصطلاح کارتن خواب انتخاب می‌کرد تا بدین ترتیب کمترین اهمیت را در جامعه داشته و کسی نگران نبود آنها نخواهد شد.

اکثر قتل‌های وی با خفگی همراه بوده و سپس جنازه آنها در جنگل رها می‌شد. گری در ابتدا به این زن‌ها نزدیک شده و سر صحبت را با آنها باز می‌کرد؛ سپس با نشان دادن عکسی از پسرش، همدردی آنها را به دست می‌آورد. در گام بعدی این زنان را به قتل می‌رساند. اگرچه وی به 71 قتل اعتراف کرده بود، اما پلیس معتقد بود که تعداد قتل‌های گری ریدوی بیش از این تعداد است.

پدرو فیلو، کابوس زندانیان

پدرو فیلو یک قاتل سریالی متولد برزیل بود؛ زمانی که مادر پدرو وی را حامله بود، به دست همسر خود مورد آزار و اذیت قرار گرفته و در اثرات ضربات، پدرو با جمجمه ای آسیب دیده متولد شد. در سن 13 سالگی پدر پدرو به قصد کشتن وی، آن را زیر یک جرثقیل هل می‌دهد که در نهایت از این حادثه جان سالم به در می‌برد. در سن 14 سالگی پدرو معاون شهردار را به دلیل آنکه پدر وی را به جرم دزدی اخراج کرده بود، می‌کشد. دومین قتل وی در همان زمان صورت می‌گیرد؛ شخصی که به نظر دزد اصلی بود!

پس از فرار به دلیل قتل‌ها، پدرو فیلو در شهر دیگر ساکن می‌شود؛ بعد از قتل یک قاچاقچی مواد مخدر با زنی به اسم ماریا آشنا شده اما زن مورد علاقه آن، توسط یک گروه مافیایی مواد مخدر کشته می‌شود. بعد از آن پدرو فیلو به دنبال اعضای این باند رفته و پس از شکنجه، اقدام به کشتن آنها می‌کند. این در حالی بود که وی زیر 20 سال سن داشت. پس از آن پدر پدرو مادرش را به قتل می‌رساند؛ پدرو برای انتقام به سراغ پدر خود رفته و آن را نیز به قتل می‌رساند. وی در زندان نیز دست به کشتار زده و در طی 30 سال دوران محکومیت خود، 71 نفر را به قتل رساند.

دانیل کامارگو باربوسا، کابوس دختران جوان

دانیل کامارگو باربوسا بدون شک یکی از کثیف و منفورترین قاتلان زنجیره‌ای در جهان است؛ وی در خلال سال‌های 1970 تا 1980، بیش از 150 زن و دختر جوان را ربوده، به آنها تجاوز کرده و سپس اقدام به قتل آنها کرده است. وی متهم است که در طی 12 سال قتل و تجاوزهای متعددی را در کلمبیا و اکوادور انجام داده است.

دانیل کامارگو باربوسا برای اولین بار در سال 1974 بعد از کشتن یک دختر 9 ساله به زندان افتاد؛ وی به 25 سال زندان محکوم شده بود. با این وجود کامارگو از زندان فرار کرده اما در سال 1986 مجدداً دستگیر شد. در زمانی که وی از زندان فرار کرده بود، قتل‌های بسیار و متعددی را انجام داده بود.

پدرو لوپز، منفورترین قاتل آمریکای لاتین

پدرو لوپز که لقب هیولای کوهستان آند را نیز یدک می‌کشید، مردی با چهره زشت و کریه بود. این قاتل بدذات متهم به آزارهای جنسی و قتل بیش از 300 دختر جوان بود. قربانیان وی از کشورهای پرو، اکوادور و کلمبیا بودند. در حین دستگیری وی به 103 قتل اعتراف کرد اما ارتباط آن با 300 جرم مشابه کشف شد.

هیولای کوهستان آند در سال 1980 دوره‌ای سخت از بازجویی را پشت سر می‌گذاشت؛ در این دوره وی گور 53 نفر از مقتولان را به پلیس نشان داد. اکثر قربانیان وی دخترانی کم سن سال بودند که بین 9 تا 12 سال سن داشتند. وی به تیمارستان روانی منتقل شده اما در عین ناباوری، در سال 1998 از آنجا مرخص شد. اما به دلیل انجام قتل‌هایی مشابه، مجدداً در سال 2002 دستگیر شد.

لوئیس گاراویتو، قاتل شکلاتی

لوئیس گاراویتو جزو بدترین قاتلان زنجیره‌ای جهان است که در عرض مدت زمان 5 سال، 138 نفر را به قتل رساند. لوئیس گاراویتو متهم به 300 قتل شده بود. به دلیل گستره بالای جنایات وی، رسانه‌ها به آن لقب جانور را داده بودند. لوئیس گاراویتو قربانیان خود را مورد آزار و اذیت قرار داده و سپس اقدام به قتل آنها می‌کرد.

این قاتل عجیب و بی رحم برای همکاری با پلیس بعد از دستگیری، از آنها درخواست نقشه کرده و مکان دفن قربانیان خود را از این طریق به آنها نشان داد. وی که خود قربانی تجاوز پدرش بود، به قربانیان نزدیک شده و به آنها پیشنهاد یک هدیه مانند شکلات را می‌داد؛ سپس با قربانی شروع به قدم زدن کرده و در نهایت آنها را به جایی خلوت می‌کشاند. بعد از بریدن گلوی قربانی، آنها را تکه تکه کرده و در جایی دفن می‌کرد.

تا حالا تو شرایطی قرار گرفتی که بخوای از دست ی قاتل روانی فرار کنی؟؟؟

پس باید ی سر به اتاق فرار ترسناک بزنی و برای پیدا کردن راه فرار از دست این قاتل روانی خودت رو به چالش بکشی.....